دسترسی ها

من و زخم اين زمستون که زده به من شبيخون
من و باغ آرزوها که گلي نچيدم از اون
با تو بودن و نبودن مثل سياه و سفيده
با تو بودن و نبودن مثل بيم و اميده

دوست دارم که دستاتو داشته باشم
تا تمومه خوبياتو داشته باشم
دوست دارم تو باشي و من زير سايت
همه ي صلح و صفاتو داشته باشم
چشم من خسته و خونه که به سمتت نگرونه
که خياله تو باهاش مثله يه خواب مهربونه
دل من مثله يه قفله به کليد تو سپرده
يعني که بود و نبودن به اميد تو سپرده
با تو بودن و نبودن مثل سياه و سفيده
با تو بودن و نبودن مثل بيم و اميده
دوست دارم که دستاتو داشته باشم
تا تمومه خوبياتو داشته باشم
وست دارم تو باشي و من زير سايت
همه ي صلح و صفاتو داشته باشم
کاشکي بهارشي برسي ضامن باغم بشي
مثله گلاي اطلسي چشم و چراغم بشي
کاشکي مثله يه چلچراغ خونمو روشن کني
روح خموده منو غرق شکفتن کني
دوست دارم که دستاتو داشته باشم
تا تمامه خوبياتو داشته باشم
دوست دارم تو باشي و من زير سايت
همه صلح و صفاتو داشته باشم
من و زخم اين زمستون که زده به من شبيخون
من و باغ آرزوها که گلي نچيدم از اون
با تو بودن و نبودن مثل سياه و سفيد ه
با تو بودن و نبودن مثل بيم و اميد ه
دوست دارم که دستاتو داشته باشم
تا تمامه خوبياتو داشته باشم
دوست دارم تو باشي و من زير سايت
همه صلح و صفاتو داشته باشم