دانلود آهنگ ماجرای دل از عبدالحسین مختاباد
کجا باشد بی تو فردایی
من و این شب های دریایی
نه آوایی در شب ساحل
نه ابری تا گریدم بر دل
دلی دارم بی تو سرگردان
در او باشد آتشی پنهان
چو از این آتش دل بود خندان
که به کار او ماندهام حیران
کجا باشد بی تو فردایی
من و این شبهای دریایی
نه آوایی در شب ساحل
که آهنگی خواندم از دل
ز داغ این آشناییها، این جدایی ها
بنگر که به جان شعله دارم
که تـرا به جهان آشنا دارم
مـن تـرا دارم یـار
ز گریه چشمم چو دریا شد
کسی در من بی تو تنها شد
نه آوایی در شب ساحل
در این غربی ماندهام با دل
تو در جانم قصه ها خواندی
چو قصه در یاد من ماندی
غم عشقت را در صدا دارم
ز تو هر شب این ناله ها دارم
تو میدانی ماجرای من
تو میدانی ای خدای من
تو پاکی چون خصلت دریا
تو میدانی غربت دل را
کجا باشد بی تو فردایی
نه آوایی در شب ساحل
من و این شبهای دریایی
که آهنگی خواندم از دل